یادداشت های یک مدیر عامل
مبانی فلسفی «یادگیری ماشینی» به زبان ساده-بخش 2
استدلال قیاسی
پیشتر گفته شد که طی قرنها، فلاسفه زیادی به شرح و بسط این نوع از استدلال پرداختهاند. با این حال به جهت تبیین بهتر استدلال Abductive به شرح مختصری بسنده میکنیم.
«همه انسان ها میرا هستند، سقراط انسان است، پس سقراط میرا است». این معروفترین مثال استدلال قیاسی است که ارسطو اولین بار آن را مطرح می سازد. استدلال قیاسی را عموماً رسیدن به یک نتیجهگیری بر پایه قوانین و حقایق موجود تعریف می کنند.

در تعریفی دیگر از استدلال قیاسی اینگونه نقل شده است که:
"قولی است فراهم آمده از چند قضیه، به نحوی که از آن قول ذاتاً قول دیگری لازم آید." (خوانساری، 86)
به کلامی ساده قیاس، رسیدن از کل به جز است. روش قیاسی از مجموعهای از گزارهها مشتق میشود، که خود به یک قضیه میانجامند. پوپر معتقد است که تفسیر علمی خصلتاً و ماهیتاً قیاسی است.

استدلال استقرایی
این روش هرچند که از اطمینان علمی قاطعی برخوردار نیست، با این حال روشی است که بیش از همه در علوم طبیعی به کار گرفته میشود. محمد خوانساری در کتاب منطق صوری استقرا را اینگونه تعریف میکند:
"استقرا حجتی است که در آن ذهن از قضایای جزئی به نتیجه ای کلی می رسد. یعنی از جزئی به کلی می رود و به تعبیر دیگر از محسوس(Sensible) به معقول(Intelligible) میرسد. (خوانساری، 86)

استدلال Adbuctive
این شکل از استدلال همانطور که گفته شد توسط پرس در اوایل قرن بیستم مطرح شد. بر اساس نظر پرس، استدلال بر سه قسم است: قیاسی، استقرایی و Adbuctive. تفاوت اصلی این سه مربوط به تفاوتشان در نیاز یا عدم نیاز به استنتاج میباشد. در استنتاج قیاسی اگر مقدمات درست باشد لزوماً آنچه استنباط میشود نیز درست خواهد بود، که در این صورت درست بودن مقدمات، درست بودن نتیجه را تضمین می کند.
پرس عنوان میکند که استدلال Adbuctive منطقاً تنها فرایندی است که میتواند واقعاً چیز جدیدی را خلق کند. او معتقد است که فرایند علم به مثابه ترکیب میان قیاس، استقرا و Adbuctive است. در این روش از یک یا مجموعهای از واقعیتها، فرضیهای استنباط میشود و سپس به تجربه و مشاهده در میآید. این فرضیهها که در سطح انتزاعی مطرح شدهاند به آزمون درآمده و به عمل گرفته میشوند. از همین رو رابطهای بین نظریه و مشاهده شکل میگیرد و فرایند رفت و برگشتی نظریه و عمل آغاز می شود.(2005, Gonzalez)

در استدلال حدسی با مشاهده رخ دادن یک پدیده، حدس میزنیم که علت این پدیده نیز رخ دادهاست.

شکل صوری این استدلال به این ترتیب است:

برای هر مجموعهی معین از شواهد و اطلاعات، تبیینهای متنوعی میتوان ارائه داد ولی بهترین تبیین احتمالاً درستترین آنهاست.(نباتی، 85)
در بخش های بعد برای درک بهتر این نوع از استدلال به چند مثال که در دائره المعارف استنفورد (2011,Stanford Encyclopedia of philosoply) به آنها اشاره شده ای است، نگاهی می اندازیم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
مبانی فلسفی «یادگیری ماشینی» به زبان ساده-بخش 3
مطلبی دیگر از این انتشارات
مبانی فلسفی «یادگیری ماشینی» به زبان ساده-بخش 1
مطلبی دیگر از این انتشارات
درک زنجیره نتایج: ورودیها، فرایندها، خروجیها، پیامدها و تأثیرات