کلمه چیست؟

شاید به نظر این سوال، پاسخی بدیهی داشته باشد. حتی پرسیدن آن نیز تعجب برانگیز بنماید. اما کمی بیشتر فکر کنید. در مواجه با این پرسش تلاش کنید "کلمه" را بشکافید. دو جزء تشکیل‌دهنده "کلمه"، صورت و معنا هستند.

ویتگنشتاین کلمه چیست
ویتگنشتاین کلمه چیست


برای مثال "سگ". صورت این کلمه همان چیزی است که در خط بالا می‌بینید. یا می‌شنوید. اما معنای آن چه؟


ویتگنشتاین بر این باور بود که واژه‌ها معنای‌شان را از حوزه‌هایی که در آن به کار می روند، می‌گیرند.


واژه‌ای که در حوزه‌ای مثل شغل آهنگری، بر معنا و مفهوم خاصی دلالت دارد، ممکن است کاربرد کاملا متفاوتی در حوزه تجارت، سیاست، دین یا علوم داشته باشد.
در واقع ویتگنشتاین بر این باور بود که معنای واژه ها نهایتا از شکل‌های کلی زندگی ریشه می گیرد. مثلا یک حوزه‌ی کامل از فعالیت‌های علمی وجود دارد و اصطلاحات علمی معنای‌شان را از نحوه کاربردشان در این حوزه می‌گیرند و ممکن است معنی آنها در طول زمان تغییر کند.
به طریقی مشابه، حوزه‌ی کاملی از فعالیت‌های دینی هم هست که زبان خاص خودش را دارد و همینطور هم حوزه فعالیت‌های موسیقیایی و حوزه‌ی کسب و کار و حوزه نظامی و غیره.
از نظر ویتگنشتاین ماهیت زبان، بازی است و مراد او این است که زبان یک حساب منطقی دقیق نیست. این‌چنین نیست که هر کلمه‌ای معنای مشخصی داشته باشد و یا هر جمله‌ای معنای معینی داشته باشد و یا همه‌ی جمله ها وظیفه‌ی ایفای یک نقش را داشته باشند بلکه معنای یک کلمه بر حسب کارکردهای آن در زبان متعارف متعدد است و معنای یک جمله نیز بر حسب متنی که در آن بیان می شود متعدد می شود.
بین کاربردهای متفاوت یک کلمه یا یک جمله فقط «شباهت خانوادگی» وجود دارد. هر یک از «بازی‌های زبانی» با یک شکل زندگی همراه است. بنابراین، فهم یک بازی زبانی مستلزم فهم یا شرکت در شکلی خاص از زندگی است که بازی زبانی مورد نظر در بافت آن واقع می شود.